خداجونم سلام؛ خدایا خیلی مهربونی، خیلی دوستت دارم. تازه دارم می فهمم تو کی هستی و چقدر باحالی. خیلی مهربونی. 16/4/87 یکشنبه ساعت 52: 19
خداجونم سلام؛ خدایا خیلی مهربونی، خیلی دوستت دارم. تازه دارم می فهمم تو کی هستی و چقدر باحالی. خیلی مهربونی. 16/4/87 یکشنبه ساعت 52: 19
بسم رب المهدی(ع) 12/4/1387 چهارشنبه ساعت 23:50 خدا جونم سلام: سلام . سلام. دوست دارم هزار بار دیگه هم بهت سلام کنم. آخه احساس می کنم این اولین باریه که بعد از گذشت 12 سال و 5 ماه و…
شنبه 16/ مرداد / 1391 – 15 ماه مبارک رمضان – تولد امام حسن مجتبی (ع) بسم رب الکعبه درود! بر خدا. درود بر 14 نور مقدس و پاک . درود بر کریم آل طه . امام حسن مجتبی…
موضوع: مکه بسم رب الرحیم این بار حنجره هامان سکوت را فریاد می کند. رب الکعبه ما را در جوار خود نگاه داشته! و سرّ این وقت اضافه چیست جز کرم و لطف خدای منان …. نمی دانم! من…
خداجونم .. اجازه هست از آرزوهام بگم برات ؟!… خدایا به آدما – به من – کمک کن تا بتونیم دنیامون رو از این زشتی نجات بدیم. کار اصلی با توست. با منتقم خون حسین (ع) .. اما تو گفتی…
” بسم رب الغفور “ 6/ خرداد /1391 باز هم به نام تو! مانند همیشه. از ازل تا ابد.. و چه زیبا و شایسته است نام تو .. و من چه کوچک و ناچیزم در برابر عظمت و هیبت…
بسم رب الرحیم 6 خرداد 1391 – فردا امتحان زبان کشوری – امروز بر حسب اتفاق اومدم سراغ این دفتر! خندم گرفت! البته نباید خندید. بالاخره داره رشد منو و بزرگ شدن و تغییر طرز فکرم رو نشون می…
۹/ دی /1391 امروز دل نوشته های قدیمی ام را می خواندم. آن حرف ها که از دل بر می آمدند و به دل می نشستند. حرف هایی از جنس روزهای آزادگی. روزهای رهایی در جهان بدون تعلق. روزهایی…
بسم رب الحسین (ع) 13/6/87 ساعت 15:59 خدایا سلام. سلام خداجونم. سلام.سلام.سلام. دلم خیلی برات تنگ شده بود. خدایا شکرت. به خاطر همه چیز. به خاطر هر نعمتی که بهم دادی. خدایا دلم برات تنگ شده. خدایا ماه رمضان…
بسم رب الحسین (ع) خونمون / روی زمین ( خونه ی طیب ) 15/4/87 شنبه ساعت 23:22 خداجونم سلام. امروز خیلی بهم چیز یاد دادی. خیلی چیزها. فقط اول از همه ازت یه سوالی دارم. به نظرت فردا وقتی…