بایگانی وبلاگ

سلام و البته کم کم خداحافظ

بسم ا… النور بسم ا… النور بسم ا… النور النور علی نور بسم ا… الذی خلق النور من النور….   الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا ا… لقد جاءت رسل ربنا بالحق و نودوا

ارسال در : دل نوشته های فاطمه

از کجا آمده ام؟ به کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود

سرگردانم….. انگار که ذهنم در حبابی محصور گشته …. از کجا آمده ام؟ به کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود/…. به کجا می روم آخر . ننمایی وطنم… نمی دانم از خدا چه می خواهم.. گفته بودند نگاهت که

ارسال در : دل نوشته های فاطمه

مومن مجنونی است که لیلی اش خداوند است

” مومن مجنونی است که لیلی اش خداوند است. ” چه قشنگه! فکرشو بکن. مجنون کسیه که حتی نفش کشیدنش هم برای رضایت لیلی و با اجازه ی اون صورت می گیره و حالا این خدایی که در است نزدیکی

ارسال در : دل نوشته های فاطمه

لبیک

عربستان سعودی – در راه مدینه به وقت 19:21   ” السلام علیک یا بنت رسول ا… السلام علیک یا رسول ا… ” خدای کریم، خدای رحیم … به من قرآن بده.   مسجد شجره 17:37 آمده ام در لباسی

ارسال در : دل نوشته های فاطمه

مونس شب های بیقراری

بسم رب النور                                                                                جمه 25 اسفند 1391   ” مونس شب های بیقراری ” تو را در دست می گیرم و روی قلب می فشارمت. آرام می شوم و چشمانم را به روی هم می گذارم . به دلم نگاه

ارسال در : دل نوشته های فاطمه

شب قدر

بسم رب الرحیم تو گفتی: من عشّق فعف ثم مات، مات شهیدا ا… رمضان المبارکمان، مبارک! امشب، شب قدر . بود! ( 21 ماه مبارک رمضان ) و امشب، قدری دیگر. امشب مقدراتم را تایید می کنند. خدای من! باشد

ارسال در : دل نوشته های فاطمه

آخرین سحر در عرش

بسم ا… النور بسم ا… النور بسم ا… النور النور علی نور. ” الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا ا… ” خداجونم سلام . سلام، سلام، سلام. حالت خوبه خدا جونم؟ چطوری؟ آره راستشو

با برچسب: , ,
ارسال در : دل نوشته های فاطمه

نامه به سارا

بسم رب الحسین (ع) سارا جونم سلام. گفتی برات نظرمو در مورد دوستیمون بنویسم…. دوست ندارم مقدمه چینی کنم… سارا سادات گل من! خیلی دوستت دارم! همیشه سعی کردم تورو به خاطر خدا دوست داشته باشم. می تونم بگم تو

ارسال در : دل نوشته های فاطمه, نامه

اولین شب قانونی بودن

بامداد 19 دی ، 1392 …. 1:22 پنج شنبه امشب، اولین شب قانونی بودنمه … یه شب متفاوت: یه نماز متفاوت، یه خرید قانونی، یه اسنک قانونی!! . یه گپ دور همی خانوادگی 3-2 ساعته ی قانونی! سال های پیش،

ارسال در : دل نوشته های فاطمه

زیبا زیستن از نظر خودمان

« در آغاز حیات، قبل از ورودمان به دنیا، معنای زیستن را نمی دانستیم. دنیا، زمین و جهان برایمان غریب بود و غیر قابل تصور. نمی دانستیم چه در پیش داریم ….. » این ها همه حرف هایی است که

با برچسب:
ارسال در : دل نوشته های فاطمه